وبلاگ تخصصی چهار باغ

وبلاگ مجازی خبرنامه مهدی آباد بهادران

وبلاگ تخصصی چهار باغ

وبلاگ مجازی خبرنامه مهدی آباد بهادران

بنه از دیدگاه مسافران

35 سالی است که از اعلام منطقه شکار ممنوع کالمند بهادران می گذرد؛ و من در خلال این سال ها به جز ایامیکه در یزد نبودم و در استان های دیگر مشغول خدمت بودم همیشه به طور مستمر از منطقه بازدید کرده ام.

 

علاقه به کوه موجب شده بود تا بیشتر کوه های یزد را ببینم. وقتی از مهریز به سمت کرمان می رویم تقریبا از رباط شاه عباسی که سمت راست جاده  میزبان گردشگران است،  رشته کوهی وجود دارد که مشرف به دشت های سمت راست جاده به نام بوزش است  که متاسفانه وجه تسمیه آن را نمی دانم.

 

این رشته کوه دارای سنگ آب های کوچک و بزرگ متعددی است که آب مورد نیاز حیات وحش منطقه را تامین می نماید. عمده گونه ها را کل و بز تشکیل می دهند. از سنگ آب های معروفی که در دامنه های شمالی قرار دارند می توان از سنگ آب های پورتوکی – لای چوب بندی و دارستان نام برد.

 کوه ها بقول معروف لیس آبی که صعود را مشکل میکند. من فقط یک بار از دامنه جنوبی یعنی از تنگ حنا از محل تل اشکالگاه تا دارستان را آمده ام. هنگام عبور از دره های نسبتا عمیق، درختان بنه ، کسور ، انجیر وحشی ، بادام وحشی و کار و انکش منظره بسیار زیبایی را به خصوص در فصل بهار ایجاد می کند.

 

 سال 1377 گری استریکر، مستندساز CNN به یزد آمده و از منطقه بازدید کرد که نتیجه آن تهیه چهار مستند از یزد بود ؛ استریکر بعد از بازدید منطقه آن  را با صحرای کالاهاری مقایسه کرد و  از تیپ منطقه و سنگاب ها بسیار لذت برد.

در سال 1356 محیط بانان منطقه سنگاب های پورتوکی و دارستان را مختصر مرمتی کردند که حمل مصالح از جمله سیمان از مسیر بسیار مشکلی صورت گرفت ، یکی از آن همکاران  خدر محمد خدر؛ کرد ِ پناهنده ای بود  که متاسفانه بعد از برگشت به عراق در درگیری های قومی کشته شد. خداوند روحش را شاد کند.

هر سال در بهار علاقه زیادی به بازدید از سنگ آب ها داشتم. به ویژه سنگ آب لای چوب بندی که هم منظره زیبایی از بالا داشت و هم قطار سنگ آب های ریز و درشت که با آب زلال و خنک بسیار وسوسه انگیز بود.

 

خوردن یک وعده کشک داغ یا کلجوش در بلندای کوه با منظره و چشم انداز دلفریب و زیبای روبرو بخصوص اگر همراه با بارش باران های بهاری همراه میشد، بهترین هدیه ای بود در مقابل پیمودن و رفع خستگی راه.

در تمام دره ها وجود بقایای چاه های ذغال که حکایت از تخریب و سوزاندن درختان بنه و بادام می کند اگرچه ناراحت کننده است لیکن اینکه اکنون درختان بر پایند و دیدن نهال آنان امیدوار کننده، موجب خوشحالی است.

به این نکته باید اشاره کرد که زیبایی مناظر در وصف قلم نگنجد حتی اگر با عکس و فیلمهای واضح و روشن ثبت شوند. باید رفت ، دید و لذت برد.

البته نه از آب چشمه و نه از رطوبت کافی و نه از رودخانه دائم خبری است. هوا خشک است و داغ. اصلا قابل مقایسه با شمال و غرب کشور نیست ولی شکفتن گل های تنگرس وشکوفه های سفید بادام وحشی و رایحه ملایم آن برای آنان که به طبیعت علاقه مندند، منظره بسیار دلفریبی است. گویا ازاصل مطلب دور ماندیم و بیشتر به وصف منطقه پرداختیم.

 


 

برگردیم به درخت خشک بنه که اینک مکان مقدس و زیارتگاه معتبری برای اهالی مهدی آباد – بهادران و کریم آباد شد. در مسیر رودخانه ای که به سنگاب لای چوب بندی منتهی می شود در لبه یک مسیل فصلی یک درخت بنه خشک قرار داشت.

بعضی اوقات که ازین مسیر رفت وآمد می کردم تکه های پارچه رنگی را که به شاخه های خشک بنه گره خورده بود را می دیدم.

چندی است که رفت و آمد به منطقه را دوباره شروع کردم . به یاد گذشته این مسیر را رفتم ودیدم.

 

 اطاقی کوچک با سقف گنبدی شکل که سفیدی ایزوگام پشت بامش از فاصله ای دور نظرم را جلب کرد. از همکارم پرسیدم آن ساختمان را اداره ایجاد کرده؟ او گفت: خیر آنجا زیارتگاه دوازده امام است!

 


 

بنه خشک را در وسط اطاق با سقف گنبدی و دیوارهای کاشیکاری شده قرار داده بودند و مقدار زیادی هم مردم معقتد به شاخه های این بنه دخیل بسته بودند.کمی دورتر از بنه محبوس شده اطاق بزرگتری ساخته اند که در آن وسایلی از قبیل گاز و مقداری ظرف و کاسه و ایجاد یک آب انبار و یک دستشویی بدون سقف مجموعه ایست که بر اساس عقاید مردم منطقه مهدی آباد بهادران ایجاد شده ومردم در فصل بهار واعتدال هوا به زیارت می آیند و بعضی ها هم گفته اند که حاجاتشان روا شده و درجه اعتقادشان بیشتر.

حالا گوشه ای از منطقه حفاظت شده کالمند بهادران تبدیل به امامزاده ای شده که متعلق به یک امام

نیست بلکه مربوط به هر 12 امام است که ازینجا گذر و این مکان را به قدومشان مقدس ساخته اند.

 


 

مطمئنا این اعتقاد مردم موجب خواهد شد تا پوشش گیاهی منطقه ودرختان خوش اندام بنه ، کسور ، انجیر و بادام از تعارض در امان باشند. یادم آمد زمانیکه بر سر تربت شیخ ابوالحسن خرقانی رفته بودم جمله زیبایی بر بالای محراب آرامگاهش نوشته بود:

 

«هر که در این سرای درآید ، نانش دهید و از ایمانش نپرسید ، چون هر کس به نزد باریتعالی به جانی ارزد ، البته که به نزد بولحسن به نانی ارزد». اگرچه ربطی به مطلب نداشت ولی عجیب توصیه جهان شمولی است که ما بدان توجه نمی کنیم.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد